دیوار یادگاری های یک عاشقانه

دلنوشته های یک زندگی شیرین برای صاحبان آن
مشخصات بلاگ

یادمه 3 سال پیش فروردین ماه بود که یک عیدی به معشوقم دادم که پابرجا بود . حال که مشکلات فنی مزید بر علت شده این دلنوشته را بر دیواری دیگر مینویسم تا لبخند را بر لبانش جاری سازم .

سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۲۸ ب.ظ

بعد از یک سال

2 بهار را با تو تابستان کردم .

دوشادوش در بالا پایین راه ناهموار زندگی .

لبخندت . آری لبخندت دستاورد من است .

دلم را آنقدر آرام میکند مثل شب های کویر .

گاهی غم بر دلم مینشیند . غمی شیرین .

از آن غمهایی که مادرم میگوید "خوشی زیر دلت زده"

هیچ روزی فکر نمیکردم آنقدر با یک نفر یکی شوم که حتی نیم روزی از دوریش بیچاره شوم

آری تو پیروز شدی .

دیگر نمیتوانم ذره ای از علاقه ام را نسبت به تو مخفی کنم .

بعد از دو بهار به تو میگویم که تمام زندگیم شدی .

آنقدر که حلقه اشک در چشمانم منتظر طوفان است .

آنقدر که دماوند منتظر فوران .

آنقدر که آسمان منتظر باریدن .

آنقدر آنقدر آنقدر ...

خدا راست گفت : اگر شاخ درختان قلم و برگشان دفتر و دریاها مرکب شوند.

همین یکی را نمیتوانم بنویسم .

چه رسد به کل نعمت هایش .

از تو و از خدایت ممنونم . خدارا شکر و تورا عشق .

چون چیز دیگر ندارم .



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۲۰
محمود علیمحمدی

نظرات  (۱)

دیگران چون بروند ازنظر از دل بروند

تو چنان در دل من رفته که جان وبدنی
مولانا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی